شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۲ ق.ظ

یادت نره که قبلا چی کشیدی. یادت نره که همیشه دلت میخواست قلبت خالی از هر حسی باشه. نباید اینارو یادت بره.

حس دوست داشتن و بودن یکی توی زندگیت شاید بنظر خیلی رمانتیک بیاد ولی درونش درده. یادت نره بزرگترین نقطه ضعف تو احساساتته.

هنوز یادمه. من یه آدم کاملا تک بعدی ام. و بخاطر حال روانیمم که شده بهتره تنها باشم.

یه ضربه دیگه مبتونه به کل منو از پا دربیاره. باید تا جاییکه میتونم از احساسات فاصله بگیرم وگرنه آسیب میبینم.

همش میترسیدم از اینکه آیا عشقی پیدا میکنم یا نه. ولی الان باید از پیدا شدن این عشق بترسم.

باید بترسم که بزرگترین نقطه ضعفم دوباره بیدار شه.

من باید همیشه این احساسات رو خفته نگه دارم. چون احساس جز درد چیزی نداره. جز فراموش کردن خودت و اهدافت چیزی نداره.

یادت بیاد که وجود یه آدم چیکار میکنه باهات.

تورو از نا میندازه و همیشه دچار استرس و اضطرابی. این خاصیت عشقه.

الان تو دلت حسش نمیکنی و دلت میخواد حسش کنی. ولی یادت نره این تو بودی که همیشه از خدا میخواستی قلبت خالی از هر احساسی باشه پس بابتش شکر گذار باش.

قشنگ فکر کن. عشق درد داره. تو یه آدم تک بعدی هستی. و نباید به عشق اجازه بدی وارد زندگیت شه. نباید.

 

چرا یادم رفت واقعا؟ بر من واجبه که هر چند وقت وبلاگم رو مرور کنم تا یادم نره قولهایی که به خودم دادم رو! اصلا فکرشو نمیکردم عاشق دراز2 بشم و یا توهم عشق بگیرتم! حتما باید همه چیز رو بنویسم و حتما و حتما و حتما هر چند وقت مرورشون کنم!

چیکار میکنم هیچ معلوم هست؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها